بزرگ راهاي مهندسي ساز
ما را به هم نمي رسانند
عشق با قوانين بيگانه است
از بيراهه ها بيا
براي ديدن كسي كه
عمريست دوستت دارد!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
يادت ،
در دموكراسي خاطراتم
سلطنت مي كند !!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من به تنهايي اين دل مشكوكم !
يا دلكم دل نيست ٬ يا آن كه در دل است ٬ اهل دل نيست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سه نقطه، آخر شعرم براي چشم تو ست
كه چشم هاي دو عالم سواي چشم تو ست
هزار شعر نگفته، هزار معني درد
هزار خاطره در لابه لاي چشم تو ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اينروزها سخاوتِ باد صبا كم است
يعني خبر ز سويِ تو، اينروزها كم است
غير از خدا كهرا بپرستم؟ تورا، تورا
حس ميكنم براي دلام يك خدا كم است!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با تو از عشق ميگفتم
از پشيماني
و از اينكه فرصتي دوباره هست يا نه ؟!…
در جواب صدايي بي وقفه مي گفت:
“دستگاه مشترك مورد نظر خاموش مي باشد!!!”
اس ام اس عاشقانه اس ام اس دوري اس ام اس جدايي اس ام اس زيبا قشنگترين اس ام اس عاشقانه اس ام اس جديد اس پيامك عاشقانه جديد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مي تواني بروي قصه و رويا بشوي
راهي دورترين گوشه ي دنيا بشوي
من و تو مثل دو تا رود موازي بوديم
من كه مرداب شدم، كاش تو دريا بشوي
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من نمي دانستم…
كه سر انجام چه آيد به سرم؟
تو مرا خوب نگر…
شايد اينبار ببيني كه تورا منتظرم!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم صاف نمي شود با تــو حالا تو هــي به مهـرباني ام دخيل ببند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چگونه در اين چشم هاي زيبا
جا داده اي
اين همه دروغ را؟!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
انذيشه ات را با كه مي پروراني؟؟!
خوش به حالش…
اما مرا همين بس كه
دوستت دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تسبيح نيستم اما
نفسم را به شماره انداخته است
شوق دستهاي تو…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من كه بروم
جا براي خيلي ها باز مي شود توي دلت
انگار زيادي جا گرفته ام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بيچاره آهويي كه صيد پنجه ي شيري ست
بيچاره تر شيري كه صيد چشم آهويي ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چشم ِ زمستان را
كور كرده
مهرباني ِ چشم هايت!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بيا امشب كمي برگها را قدم بزنيم
نگران نباش
كسي ما را با هم نخواهد ديد
اگر هم ديد ؛
خيالي نيست بگو داشتم با خودم قدم ميزدم!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به سراغ من اگر مي آيي
دگر آسوده بيا
چند وقتي ست كه فولاد شده
چيني نازك تنها يي من…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من دزدكي نگاهت مي كنم
تو نگاهت را از من مي دزدي
هر دو دزديم!
نه؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدا خير بدهد اين كفش هاي بندي را
كه رفتنت را دقيقه اي حتي به تعويق مي اندازند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شكايت نمي كنم
اما آيا واقعاً يك بار شد كه
در گذر همين هميشه ي بي شكيب
دمي دلواپس تنهايي دستهاي من شوي؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چشمانم خسته است و نبض ذهنم افتاده!
كاش نگاهت، يك قدم نزديك تر بود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
روزهاي تنهايي
سخت نيست
سرده …
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من تمام نا تمام توام
ناتمام تمام من كجائي؟؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نافم را كه بريدند، فاصله ها شد تقدير من…
.آري از همان وقتها شروع شد بي تو بودنم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
كره ي زمين به اين بزرگي ….
اما نمي دانم چرا ،
جز آغوشت ،
…
به هيچ جاي ديگري تعلق ندارم ….؟!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امواج نگـــــاهت اعتياد آور بود
زيبـــــايي تو فــــراتر از بـــاور بود
در قاب- نگاه چشم من لبخندت
لبخند ژوكـوند ، بلكه زيبــاتر بود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آغاز من ،پايان تو بود
چه تجربه سختي بود
دلكندن از گرماي دستان تو
هنوز در دستانم
جا مانده حرارتيست
كه ياد آور كلمه سخت خداحافظيست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زماني كوه بودم
حالا ديگر آدم شده ام
مي رسيم به هم؟؟؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گريه شايد زبان ضعف باشد
شايد خيلي كودكانه
شايد بي غرور…
اما هر وقت گونه هايم خيس مي شود مي فهمم
نه ضعيفم!!!
نه يك كودكم!!!
بلكه پر از احساسم…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حسي دارم ، اگـــــر بدا ني بد نيست / شعري گفتم تو هم بخواني بد نيست
الآن خيلي دلم بـرايت تنگ است / در هــر صورت خبر رســاني بد نيست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اي دل، دل سودا زده، سامانم كـو؟ / اي كالبد تهي شده جـــــــانم كـو؟
امـــروز كه از هميشه مشتاق ترم / اي خانه ي سوت و كور مهمانم كو؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نسبت به تو حس كور ميـلي دارم / دور و بـــــــر خود هـــزار ليـلي دارم
من نــاز نمي خرم شما هم نفروش / چون عاشق كشته مرده خيلي دارم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مــــارا نكشان به سوي لبهاي خودت / بر گـــــرد برو بخواب در جـــــاي خودت
مي خواهي اگر ببوسمت حرفي نيست / امـــــا همه ي عــواقبش پــــاي خودت . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از بس كه درون سـيـنـ ـه تنهـا مـــانده / در مـــانده ا م از دست دل وا مـانده
در داخل سيـ ـنـ ه درد شيريني هست / آيــــا دل من پيش شمـا جـا مــانده !؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ماهي تو، كه بربام شكوه آمده است / آيينه ز دستت به ستوه آمده است
خورشيد اگر گرم تماشاي تو نيست / دلگير نشو ز پشت كـوه آمده است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
يك پلك زدن فاصله از تو تا من / بايد بزنيـــم پلك يا تو يا من
هر چند كه گفتند گناه است اين كار / اما تو يكي بزن گناهش با من . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مثل گل صد برگ شكوفــا شده اي / چون مـــاه چهار ده شكوفا شده اي
در آينـه ي نگاه من چشم بدوز / تا در يابي چقدر زيبا شده اي . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اي روي گشـــاده خُلق تنگ آمده اي / آهــوي رميده چـون پلنـگ آمـده اي
آن روسري سپيد مي داني چيست؟ / بــــا پـرچم آشتي بـه جنگ آمـده اي . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خوش خُلقي و خشم همزمان يعني چه؟ / بيـزاري و عشق تـوأمـان يعني چه؟
با رفتن من اگر موافق هستي! / پس اين بنشين ، نرو ، بمان يعني چه؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بسيـار تماشايي و آراسته اي / از رونق مـاه آسمان كاسته اي
انگار نه انگار كه مارا ديدي / از روي كدام دنده بر خاسته اي؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سر كش بـودم به حيله رامم كردي / اي افسونگر ،چه پخته خامم كردي
خوش چرخـاندي كمند گيسويت را / در تـــــاريكي اسـير دامـم كـــردي . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در ديده ي تـو رمز نهاني پيداست / در جام نگاه تو جهاني پيداست
كَس ره نبرَد درون آن قلعه ي راز / كز بام و برَش تير و كماني پيداست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
كوهي بودم، به پــاي تو گَـرد شدم / بـــازيچه ي بـــاد هاي ولگرد شدم
تـــا د ر دل من حلول كردي اي ماه / انگشت نماي مرد و نـــا مرد شدم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بــــا آ مدنت بهــانه پـيدا شده است / خورشيد ميـــان خانه پيدا شده است
ما نيم نظر چشم به هم دوخته ايم / يك لحظه ي شاعرانه پيدا شده است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اين قدر خيـــال هـــــاي بيهــوده نبـاف / ماييم و ،دو خط رباعي و، يك دل صاف
در آينه ي دلم به جز عكس تو نيست / شك داري اگـــــر بيــا دلم را بشكاف . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بــا اين كه لب از كـلام بستيد شما / ساكت سر جـايتان نشستيد شما
امـــواج نگــــاهتــان دلم را لرزاند / اصلا نكند زلـــــزله هستيد شـــما . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با انگشت اشـــــــــاره در خواهد زد / دل در ســ ــينـه شديد تر خــــــواهد زد
قلبم بــــا تيك تــاك خود مي گويد / يلدا سر شد سپيده سر خواهد زد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بي رويت آينه كـــدر خــــواهد شد / آهم در شهر منتشر خــواهد شد
چون بمبي ساعتي دلم در سينه / با تــــــاخير تو منفجر خـواهد شد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * .
چون كودك بي اراده راه افتــــادم / با پــــاي نگـــــاه در گنـــاه افتادم
از گونه به سمت چانه ات لغزيدم / از چـــــاله در آمدم به چاه افتادم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بـــا اين كه تمـــــــام قصه را ميداني / باز آيه ي يأس پيش من مي خواني
بــــــا آن همه تــــرفند دلم را بردي / تا بشكني و دو بــــاره بر گــــرداني؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خورشيدي و گــرماي محبت در دست / با آمدن تــــو مــــاه چشمش را بست
بــــــا سرعت نـــــور سمت تو مي آيم / وقتي كه چراغ چشمهايت سبز است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در فصلي كه هـوا لطيف و عـــالي ست / فصلي كه فصل عشق و فارغبالي ست
وقتي بــــاران به شيشه هــا مي كوبد / در آغـــوشم چقدر جــــايت خـالي ست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از روزي كـــه يكي دلــم را بــرده / تب دارم مثل طفل سر مـا خورده
گفتارم شعر، شعر هايم هذيــان / دكتر جا ن بنده زنده ام يــا مرده؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تـــا خرمن مــو به دوش مي اندازد / بين همه جنب و جوش مي اندازد
گفتيم نصيحتش كنيد اي مـــردم / گفتند به پشت گــوش مي اندازد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر چند كسي ميان ما حــايل نيست / اما نگهت به سوي من مـــايل نيست
گفتم قسمت دهم ، ولي مي گـو يند / چشم تو به هيچ مذهبي قايل نيست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از لحظه هاي طي شده حظي نبرده ايم / خودرا به دست شايد و اما سپرده ايم
بشمار لحظه لحظه ي عمر گذشته را / هر چند ســـــال بود همانقدر مرده ايم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بـــا زير مخالفي بگـــو بـم بشو م / لبخند بزن مقـــــابلت خم بشـو م
تو يك كلمه بگـــو كه حـوّاي مني / من امضا مي دهم كه آدم بشو م . . .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید: